۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

All I Wanna Do Is Sitting In My Balcony And Thinking About Nothing

یا همین حالا که با راحت ترین پیژامه ی چارخونه ی دنیا ولو شدم این گوشه و شیر و بیسکویت می خورم و حواسم هست به گل گل های آبی فنجان شیر و چارخونه های سبز و قرمز پیژامه و خال خال های بلیزم.‏کمی هم نگرانم،نگران اینکه که مبادا دندان هایم خراب شوند که بعد از مسواک هر شب شیر می خورم.‏
یا همین دنیا اگر اینطور پیش می رفت که حواست باید متوجه گل گلی ها و چارخونه ها و خال خال ها می بود،و هیچ غذایی نبود که شیر جزو ش نباشد،وشغل من خورد کردن توت فرنگی روی تخته های چوبی و بزرگترین نگرانی زندگیم شیر خوردن بعد مسواک بود؛آخ اگر دنیا اینطور پیش می رفت.‏

۱ نظر: