درست کردن وسایل یکی از بهترین حس های دنیارو داره،تو زمونه ای که همه چیز در حال خراب شدنه درست کردن شبیه یه نقطه ی روشن تو یه سیاهی مدامه.
آیپاد بعد از آخرین باری که خاموش شد دیگه روشن نشد،منطقا باید لباس میپوشیدم یه تاکسی میگرفتم و به اولین نمایندگی اپل نشونش میدادم تا اشکالشو متوجه بشن،اما ایناکارو نکردم،باید درستش میکردم چون احتیاج داشتم یه چیزی رو خودم درست کنم.
روز اول اتصالای کابل رو چک کردم،کابل سالمی نبود برق به دستگاه میرسید اما ممکن بود قطعی یه اتصال باعث شده باشه که شارژ نشه،خراب بودن کابل رو به عنوان یه احتمال گذاشتم روی تاقچه.
روز دوم تونستم با یه کلنجار سه چهار ساعته با ایتونز و امتحان کردن انواع و اقسام راه حل ها برای شناختن دستگاه،دستگاهو ری استور و روشن کنم.
حالا 20 گیگ از اطلاعات،بازی ها،خاطرات روزانه،حساب کیلومتری پیاده روی های 6 ماه اخیر،همه چیز از بین رفته باید دستگاهو جیل بریک کنم تمام برنامه ها دوباره دانلود بشن و خیلی کارهای دیگه،اما حس خوبی دارم.
هر راهی که میتونستم رو امتحان کردم و آخرش درستش کردم تنهایی بدون کمک کسی از پسش بر اومدم.
حالا باید آیس تی درست کنم،دم اسبی جدی موهامو باز کنم و طور قشنگی ببافمشون و کارامو ادامه بدم،از پسش بر اومدم،از پس همه چیز بر میام.
***
یک توضیحی هست،گاهی تایتل پست های این وبلاگ تیکه هایی از آهنگ ها هستن،نمیدونم چطور شده که من با وجود همه ی حساسیتم رو این موضوع اینو یادم رفته بود،از این به بعد تایتل هر پستی مال من نباشه آخرش میگم که مال کدوم آهنگه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر