۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

شبیه باران های آخر شهریور که نوید پاییز می دهند

بعضی وقت ها نفس کم میارم،و این یک دلیل کاملن علمی داره
بینی من وقتی 3 ساله بودم شکست و راه تنفسی من کاملن بسته ست و از دهن نفس میکشم.‏
به اینطور نفس کشیدن عادت دارم و ظاهر بینی م رو دوست دارم و نفس کشیدن با جایی به غیر از دهنم برام قابل تصور نیست،پس جراحی نمیکنم.‏
اما بعضی وقت ها نفس کم میارم و این یک دلیل علمی نداره
گاهی یادم میره که نفس بکشم،به همین سادگی.‏
و بعدتر که یادم میفته هرچقدر هم عمیق نفس بکشم حس میکنم که یه چیزی این وسط کمه،و هوای کافی بهم نمیرسه؛‏
این یک اتفاق جسمی و روحی است.‏ 
امشب مشغول لبخند زدنم،موضوعی هست که به خاطرش خوشحالم و نمیدونم چرا از رفتن نفسم نوشتم..‏
خوشحالم،انگار که یک جایی مونده باشم و به خاطر موندنم خوشحال باشم.‏

۲ نظر:

  1. اگه جدی میگی
    ‏(جدی میگی؟)‏
    دلیلش رو میدونی؟

    جالبه! برای من هم پیش میومد. برام عجیب بود! فکر میکردم فقط برای من پیش میاد
    صحبتی هم در موردش نکرده بودم

    الآن که دارم فکر میکنم میبینم خیلی وقته اینجوری نشدم
    نمیدونم خوبه؟ یا بده و تغییر کردم!‏

    پاسخحذف
  2. من هم از بچگی چون پولیپ داشتم از دهن نفس می کشم. خیلی وقتام به مشکل برخوردم. مخصوصا موقع ورزش، یا مثلا واحد تربیت بدنی دانشگاه که باید 4 دور دور زمین فوتبال می دویدیم... من هم مواقعی پیش میاد که یهو یادم میفته چند ثانیه اس نفس نکشیدم... یعنی نفسم رو حبس کردم بی اختیار... بعد شروع می کن به نفس عمیق کشیدم... اینو تابحال به کسی نگفته بودم.. البته ظاهرا این موضوع زیاد خوب نیست چون روی پوست اثر می ذاره در دراز مدت... به هر حال، به قول مادربزرگم هر کی یه خوبی هایی داره یه سری بدی... کاریش نمیشه کرد

    خیلی وقت بود به وبلاگت سر نزده بودم. شاید چون فیلتر شده... خوشحالم که هنوز می نویسی... و نوشته هاتم مثل همیشه شیرین و دوست داشتنیه

    پاسخحذف