یک طور آیین زنانه ای هست که برای هرکس در یک شی متجلی می شود.
برای یک زنی در ظروف کریستال،برای یک زن در طلاهای سنگین و برای زن دیگری در جواهرات و برای یک زن دیگه در لوازم و مبلمان خونه.
مهم نیست که اون زن توانایی داشتن اشیای مورد علاقه ش رو داشته باشه یا نه،چون حتی میتونه از دیدنشون پشت ویترین یه مغازه لذت ببره؛
و یک اوقات دوست داشتنی هست که زن سراغ اشیای مورد علاقه ش میره،کیف طلاهاشو باز میکنه و نگاهشون میکنه،سراغ جعبه ی جواهراتش میره و به تراش ها و برقشون خیره میشه،یا اینکه سراغ کمد ظرف های کریستالش میره،با دقت و وسواس بیرونشون میاره و تمیزشون میکنه و از داشتنشون لذت میبره.
این علاقه ی زنانه برای من در جواهر متجلی شده.
اولین جواهری که برای خودم داشتم روی انگشتر لاله ای بود که بابا برای جشن تکلیف برام خریده بود؛
همون وقتی که همه چادر سفید پوشیده بودن و چادر من صورتی بود و مامان شب قبلش از عطری که قبل از اون هیچ وقت اجازه ی استفاده ش رو نداشتم برام به چادر نماز زده بود؛و من احساس کردم چقدر بزرگم با عطر کلینیک مامان و انگشتر هدیه ی بابا.
دومین جواهر رو وقتی گرفتم که مامان برای اولین بار اجازه داد موهامو تو یه عروسی جمع درست کنم و من باز احساس کردم قدم مهمی رو در بزرگ شدن برداشتم با این موهای جمع،گردنبند پنج تن و انگشتری که یک تکه یاقوت کوچیک داشت؛
گردنبند و انگشتر رو مامان بزرگ به مامان داده بود و همون شب وقتی مامان به گردنم انداختش گفت که ازش خوب مراقبت کنم،و وقتی حس کردم دخترم به اندازه ی کافی بزرگ شده که موهاشو جمع درست کنه اینو بندازم گردنش و انگشترو دستش کنم.
حالا مدت هاست که از گردنبند پنج تن و انگشتر یاقوت و لاله ای که حتی تو انگشت کوچیک دستم هم نمیره استفاده نکردم و نگه داشتم برای دختری که خواهم داشت.
سومین جواهر خاصم انگشتر پروانه ای با نگین های برلیانه که سال هاست کسی دست منو بدون اون ندیده،و خودم برای خودم خریدم و حالا شبیه یه انگشتر نیست شبیه بخشی از وجودمه وقتی نباشه شبیه اینکه دستم یه انگشت نداشته باشه حس میکنم دستم یک پروانه نداره.
بعدترها هم جواهراتی هدیه گرفتم؛جواهراتی بزرگتر و پر جلوه تر از جواهرات کودکی و نوجوونیم؛
و باز هم جواهراتی خواهم داشت و میدونم که هیچ جواهری تو دنیا نیست که برابری کنه با اون چند تا تکه جواهر کوچیکی که تبدیل شدن یه دختر کوچیک به یه خانوم رو همراهی کردن..
و باز هم جواهراتی خواهم داشت و میدونم که هیچ جواهری تو دنیا نیست که برابری کنه با اون چند تا تکه جواهر کوچیکی که تبدیل شدن یه دختر کوچیک به یه خانوم رو همراهی کردن..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر