۱۳۹۲ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

I'm the hero of story,Don't need to be saved

یک کارهایی رو همیشه تنهایی انجام میدادم،کارهایی مثل رقصیدن؛
  از چند ماه پیش شروع کردم کارهای دیگه ای رو هم تنهایی انجام دادن،چند بار تو راه برگشت از جاهای مختلف به جای اینکه تا خونه از کمبود کافئین سرم بترکه رفتم نشستم یک کافه ای و قهوه خوردم،اوایل تند و تند قهوه رو تموم میکردم و بلند میشدم،کم کم عادت کردم که تنهایی هم میتونم بشینم استراحت کنم،به آدما نگاه کنم و سرگرم بشم.‏
دیروز طی کارهای تنهایی،یک کار بزرگتری انجام دادم؛
وسط مسافرتم با شهرزاد،یک صبح تا بعدازظهر شهرزاد مشغول بود و من بیکار.‏
بلند شدم و رفتم بابلسر،با دو ساعت فاصله از جایی که بودیم؛
تو راه آهنگ های محبوبمو گوش کردم؛ تو بازار محلی بابلسر چرخ  زدم،سبزی صحرایی و هسته ی انار خریدم؛
بعدتر رفتم تو رستوران دوست داشتنیم تو بابلسر و اوزون برونی که هیچ جای دنیا شبیه این رستوران درست نمیکنه رو برای ناهار خوردم و بعدترش رفتم کنار ساحل سنگ جمع کردم،روی گوش ماهی ها بپر بپر کردم تا صدای جیلینگ جیلینگ بدن،دوست پیدا کردم و باهاشون مافیا بازی کردم و تا میتونستم از درختای کنار خیابون شکوفه ی بهار نارنج چیدم و روی موهام گذاشتم؛
 و بعد برگشتم،در حالی که کمی محکم تر از وقت رفتن قدم بر می داشتم..‏

  *hero-regina spektor

۵ نظر:

  1. احتمالا یک ماه خاموش بوده بعد الان که تو شارژ میزنم انگار نه انگار،روشن نمیشه ، یو اس بی که وصل میکنم اصلا نمیشناسه ایپادُ.
    فکر کنم همینه مشکلش ، یعنی دست دوستم بوده الان روم نمیشه بپرسم ازش چیزیش شده یا نه.

    پاسخحذف
  2. خیر از جوونیت ببینی، ایشالا عروسیت جبران کنم، ایشالا هرچی از خدا میخوای بهت بده ،ایشالا ماشینت خراب شه بیام درستش کنم ، درست شد.یعنی کل استفاده ها یه طرف این دیکشنریش یه طرف دیگه ، اگه این درست نمیشد حالا کی میخواست اینهمه ترجمه کنه.
    واقعا مرسی.اصلا

    پاسخحذف
  3. رو دی‌یو‌مود بردم روشن شد.اصلا عقلم به اینش نرسیده بود. اون موقه که جیلبریک کردم یه خونده بودم که اگه خاموش شه امکان داره چنین بلایی سرش بیاد ، اصلا یادم نبود. مرسی

    پاسخحذف