همه ی کسانی که من تا حالا براشون قهوه درست کرده بودم،
یعنی اونقدری براشون حوصله به خرج داده بودم که به جای یکی از این قهوه ی های فوری که انگار فوری بودنشون باعث تغییر طعمشون شده،براشون خودم قهوه درست کنم؛
بهم گفته بودن که چه خوب قهوه درست میکنم و پرسیده بودن که از کجا یاد گرفتم؟
و من هربار بهشون میگفتم که از پیرزن ارمنی که مغازه ی قهوه و شکلات فروشی داشت،و هربار که میرفتی توی مغازه ش بهت تو یه فنجون مقوایی کوچیک قهوه میداد و من شبیه اون فنجون ها رو هیچ جا ندیدم و همیشه با خودم فکر میکردم لابد از ارمنستان میاره..
بهم گفته بودن که چه خوب قهوه درست میکنم و پرسیده بودن که از کجا یاد گرفتم؟
و من هربار بهشون میگفتم که از پیرزن ارمنی که مغازه ی قهوه و شکلات فروشی داشت،و هربار که میرفتی توی مغازه ش بهت تو یه فنجون مقوایی کوچیک قهوه میداد و من شبیه اون فنجون ها رو هیچ جا ندیدم و همیشه با خودم فکر میکردم لابد از ارمنستان میاره..
قهوه هارو خودش بهم گفته بود که از ارمنستان میاره.
و آخر سر تاکید میکردم که پیرزن ارمنی ناخون های قشنگ و بلندی داشت و همیشه سر لاکاش پریده بود.
هربار اینو با تاکید میگفتم؛انگار که مهم ترین چیز در مورد پیرزنی که قهوه درست کردن رو به من یاد داد،دست هاش باشن با ناخونایی که سر لاکاشون پریده.
بعدتر ها دیگه از اونجا قهوه نخریدم و تنها چیزی که از اون پیرزن یادم مونده،لهجه ی بانمکش،قهوه درست کردن و دستهاشه؛حتی صورتش رو خوب یادم نیست؛
و آخر سر تاکید میکردم که پیرزن ارمنی ناخون های قشنگ و بلندی داشت و همیشه سر لاکاش پریده بود.
هربار اینو با تاکید میگفتم؛انگار که مهم ترین چیز در مورد پیرزنی که قهوه درست کردن رو به من یاد داد،دست هاش باشن با ناخونایی که سر لاکاشون پریده.
بعدتر ها دیگه از اونجا قهوه نخریدم و تنها چیزی که از اون پیرزن یادم مونده،لهجه ی بانمکش،قهوه درست کردن و دستهاشه؛حتی صورتش رو خوب یادم نیست؛
اون قدری که به دستای آدما دقت میکنم به صورتاشون توجه نمی کنم.
امروز عصر وقتی از قهوه ای که تازگی ها هدیه گرفتم درست میکردم و در جواب بابا که بهم گفت چه قهوه ت خوب شده لبخند زدم؛
امروز عصر وقتی از قهوه ای که تازگی ها هدیه گرفتم درست میکردم و در جواب بابا که بهم گفت چه قهوه ت خوب شده لبخند زدم؛
فکر کردم این سری قهوه ها که تموم شه میرم و از پیرزن ارمنی باز قهوه میخرم و ازش میخوام که دوباره قهوه درست کردنو یادم بده،برای اینکه کمی بیشتر بتونم توی مغازه ش بمونم و کمی بیشتر دستاهشو تماشا کنم؛
و ناخون هایی که سر لاکاشون همیشه پریده...
و ناخون هایی که سر لاکاشون همیشه پریده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر