۱۳۹۱ آذر ۱۲, یکشنبه

If it can't be my design so where do we draw the line?


 یک چیزهایی هست که من میخوام که بنویسم اما نباید بنویسم،‏
میدونین چی در مورد نوشتن ترسناکه؟
اینکه هرچیو بنویسی شدتش بیشتر میشه چون براش یه عالمه اهمیت قائل شدی که نوشتیش در حالی که نباید برای هیچ چیزی بیشتر از یه حدی اهمیت قائل بود.‏
ناراحتیتو مینویسی یعنی اینقدر زیاد بوده که نوشتیش.عشقتو مینویسی یعنی اینقدر زیاد بوده که طاقت نیاوردی و نوشتیش.شادیتو مینویسی یعنی اینقدر زیاد بوده که نوشتیش.
و هیچی نباید اینقدر زیاد باشه،حداقل نه حالا،نه برای من.‏
خسته ام؛از صبح بین کتابخونه ی ملی و دانشگاه شریف و پایان نامه بودم و حالا نباید فکر کنم نباید بنویسم باید همینطور که با بلیز شلوارک بافت مشکی و ژاکت سبز و جوراب های گلدارم توی تخت ولو شدم یک فیلمی چیزی ببینم و چشمامو ببندم،از آینده خسته شدم.‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر