۱۳۹۱ اردیبهشت ۴, دوشنبه

tales and dreams

زندگی که شبیه فیلمها و آهنگهای آرون نیست،خیلی خیلی خوشبینانه که بخوایم نگاه کنیم در ایده آل ترین شرایط شاید چیزی شبیه آهنگهای مارون فایو باشه،یک در میلیون.‏
مثلن هیچ دقت کردید توی فیلم های تخیلی، یه موجود غول پیکر میاد پاشو روی 10 تا ماشین میذاره و اون ماشینا با تمام سرنشین هاشون از بین میرن و کلی خانواده عزیزترین کسانشون رو از دست میدن و مجبورن تا آخر عمرشون با غم فقدان و تمام مشکلاتی که این مرگ باعثش شده دست و پنجه نرم کنن؛
ولی توی اون فیلم هیچ وقت ما اینو نمیبینیم،چون یه ابرقهرمان خوشتیپ میاد و شهرو از دست هیولا نجات میده و آخر سر این شادیه که میمونه،بی اینکه به آدمهایی که کشته شدن و خانواده هاشون فکر کنیم..‏
با این حال این ذهن ماست،همون ذهنی که فیلم هارو دوست داره،همون ذهنی که فیلم میسازه،همون ذهنی که فیلم تماشا میکنه،‏
و همون ذهنی که گاهی دلش میخواد یک روز دم خنکای صبح خیلی زود وقتی هوا هنوز روشن نشده تلفن زنگ بخوره و یه نفر که انتظارشو نداری بگه که بیدار شو لباساتو بپوش میخوایم بریم بیرون اومدن آفتابو از یه جای بلند تماشا کنیم و تو پیرهن گلدارتو بپوشی در حالیکه صورتت هنوز رنگ پریدگی اول صبحو داره..‏
 و آفتاب بالا بیاد و قهوه ای ِ چشماتون زیر اولین اشعه ی درخشان آفتاب طلایی به نظر برسه..‏
اتفاق هایی که فقط تو یه فیلم امکان افتادنش هست.‏

۱ نظر:

  1. شاید برای همینه که وقتی یه جایی هستیم که خیلی دوسش داریم، حالا به هر شکل، با خودمون می گیم "خدای من، درست مث تو فیلماس!"... نه حتی "مث رویا"، نه "مث خواب"... مث تو فیلما... ولی پیش اومدن این شرایط آدمش هم می خواد. آدمی که مث تو فیلما باشه، مث تو فیلما فکر کنه و مث تو فیلما تصمیم بگیره... این روزا زیاد پیدا نمی شه، اما هست

    پاسخحذف