پشت میز نشستم گریز آناتومی می بینم و نیمرو و قهوه می خورم؛ناهار زود هنگام.
ناخن هام لاک زرشکی دارند؛هیچ کس خانه نیست،هیچ کس هم در زندگیم نیست و خوشحالم.
ناهار زود هنگام برای رسین به کلاس تافله و داشتن نمره ی بالای 90 برای ژانویه.
عصر احتمالا به گشتن بین مغازه ها و انتخاب کفش رانینگی که قرار نیست باهاش بدوئم و دونات خوردن می گذره.
دفتری که برای کلاس می برم با پارچه ی گل دار جلد شده و یکی از هدایای دفاعمه.
باید قبل از رفتن ضد آفتاب به صورتم بزنم و خط چشم بکشم.
برای راه آهنگ های جدید دانلود کردم،و لبخند صورتم به خاطر آدم های جدیدی که امروز خواهم دید و البته آهنگ های جدید آیپادمه.
این تمام زندگی ایه که من حالا دارم،تمامش.
*Harder than easy-jack savoretti
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر