۱۳۹۵ خرداد ۲۹, شنبه

Here We Go Fast & Slow On The Big Chair

نیچه نظریه پرداز محبوب من نیست،هیچ وقت نشده که موقع خواندن نظریاتش فکر کنم چه خوش فکر وتحسینش کنم؛اما یکی از تئوری هایش همیشه برایم جالب توجه و چالش برانگیز بوده. تئوری توضیح می دهد که مصونیت داده های اثبات شده ی علوم تجربی از خطا هم به نوعی خطا محسوب میشود.
در مورد این نظریه احساس دوگانه ای دارم؛ بخشی از مغزم هست که به شدت منظم کار میکند و چنین چیزی براش نمونه ی کامل هرج و مرجی غیر قابل تحمل است و بخشی از مغزم هست که پذیرای هرگونه اتفاق خارج از ساختاری ست و من حتی مطمئن نیستم که کدام بخش مورد علاقه ی من است.
  قبل از اینکه حرفم در مورد نیچه را ادامه دهم لازم است نظرم را در مورد زیبایی بگویم؛ از نظرم زیبایی تنها چیز خوبی است که در دنیا وجود دارد و همه باید برای آفریدن زیبایی تلاش کنند؛ البته همه جز هنرمندان نوگرا که برای بیان احساسات عمیقشان،  زیبایی را به صورت پرفورمنسی در تراشیدن یک طرف ریششان در حین برهنه شدن جلوه گر می سازند. وقتی از زیبایی صحبت می کنم منظورم بازه ی گسترده ای از مسائل است. از پوشیدن لباس های زیبا گرفته تا صدا زدن کسانی که دوستشان داریم با کلماتی که زیبایی تولید می کنند. مثل شکر که تولید کننده ی شکلات، کیک توت فرنگی و دیگر قشنگی های جهان است. گل و بته های مینیاتور، فیلم ها و آهنگ هایی که خوش فکر بودن سازندگانشان را نمایان می کنند، قلمه زدن گیاهان، سخت تلاش کردن برای رسیدن به چیزهایی که می خواهیم، مهربانی و تمام چیزهای دیگری که در ذات زیبا هستند.
  به هر رو از بحث دور نشویم و برگردیم به نظریه ی نیچه. گفتم که در مورد این نظریه احساس دوگانه دارم. نظم از زیبایی های جهان است و بی نظمی و آشفتگی از زشتی های جهانند و همیشه کلافه ام می کنند. مثال نظریه ی نیچه می تواند چیزی شبیه این باشد که تمام دانشمندان هواشناسی پیش بینی کنند که فردا روز 30 خرداد هوای تهران داغ و آفتابی است،همانطور که باید باشد و همانطور که داده های علوم تجربی پیش بینی کرده اند، اما به جای آن هوا سرد شود؛ اتفاقی که من دانشش را ندارم که چیست بیفتد و برف ببارد. خب این یک هرج و مرج تمام عیار است؛ من که هوای گرم را جزو زشتی های دنیا به حساب می آورم می توانم آن را زیبایی حساب کنم اما اگر بخواهم اعتقادم را بر زیبایی نظم حفظ کنم باید هر بی نظمی ای را زشت بدانم ؛ از طرف دیگر برای کسی که هوای سرد دوست ندارد این خطای علوم تجربی نمی تواند یک اتفاق زیبا باشد.
 پس باید حرفم را تصحیح کنم، نظم و قطعیت همچنان از زیبایی های جهان هستند اما گاهی نبودشان می تواند قطعیت هایی در ابعاد بزرگتر خلق کند و به اندازه ی تمام انسان های زمین معیار هست برای تعیین اینکه این قطعیت جدید امری مثبت است یا منفی.
  و تمام این ها در مورد مسائل تجربی است. به مسائل انسانی که می رسیم نظم موجود فقط ساخته و پرداخته ی ذهن خودمان است که دوست دارد در شرایط آرام بگیرد اما هیچ قطعیتی در آن نیست، و بر هم خوردن این نظم ظاهری هم قطعیتی جدید نمی آفریند بلکه ما را در عدم قطعیت دیگری قرار می دهد؛ و این موضوع با وجود تمام ترسناکی ناشناخته اش گاهی منشا آفرینش زیبایی های بزرگی است که تمام قشنگی های بی چون و چرا و قطعی جهان به گرد پایش هم نمی رسند و بی شک سخت ترین کار جهان رسیدن به این باور است که قطعیتی وجود ندارد و آرام گرفت.
Big Chair-Travis